شهیدی که جان دانشآموزان را به خودش ترجیح داد
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «دادمحمد محرمزاده» در شهرستان خرمشهر ديده به جهان گشود. پدرش را دادمحمود میناميدند. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. شغل آزاد داشت. ازدواج كرد و صاحب يک پسر و سه دختر شد. سی و يكم شهريور 1359، در بمباران هوايی زادگاهش به همراه همسر و فرزندش مجروح شد و پس از انتقال به بيمارستان دكتر مصدق همان شهر به شهادت رسيد. پيكر وی را در همان شهرستان به خاک سپردند. همسر او رقيه رودباری و دخترش حميده محرمزاده نيز شهيد شدهاند.
شهیدی که جان دانشآموزان را به جان خودش ترجیح داد
یادم هست همزمان با شروع بمباران هوایی کوی طالقانی شهرستان خرمشهر که محل سکونت ما بود. هر ساعت ما جوانان محلهها در حالت آماده باش جهت امدادگری مجروحین یا ایستادن رو در روی سربازان دشمن پس از بمباران هوایی بودیم، هر چند ساعت هم به محل سکونت خود سرکشی میکردیم که مبادا خمپارهای به خانههای مسکونی ما اصابت یا مورد بمباران هوایی قرار گرفته باشد.
من هنگام سرکشی به پدر و مادرم این سخن را از آنها شنیدم که میگفتند «عزیز من چرا برای سرکشی و بازدید ما این وقت گرانبهای خود را که میتوانی برای سایر مجروحین صرف کنی، برای ما فنا میکنی. پسرم دانشآموزان در کلاسهای درس و مدرسهها بیشتر به امدادگری شما احتیاج دارند، چون امکان بمباران مدرسهها هم هست و آنها آیندهسازان انقلاب هستند و این انقلاب و مملکت به زنده ماندن آنها بیشتر احتیاج دارد تا ما، چون از من و مادرت سنی گذشته است و زنده ماندن یا مردن ما فرقی نمیکند. چه بهتر که زیر بمباران بعثیها به شهادت برسیم.»
پدرم یک بار دیگر در جواب سفارشی که به او و مادرم کرده بودم که آنها را هر چه زودتر به یکی از شهرهای امن منتقل کند گفت «پسر عزیزم این سخن را نگو که ناراحت میشوم چون خون من رنگینتر از این کودکان، نوجوانان و جوانان نیست که زیر بمباران این ظالمان بعثی به شهادت میرسند. عزیزم همراه بقیه جوانان برای امدادگری مردم برو، من و مادرت زیر سقف این خانه به انتظار بمباران این بعثیها مینشینیم.»
(به نقل از فرزند شهید)
انتهای متن/