خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم مختاریان»
شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۷
مادر شهید تعریف می‌کند: حرفش را کامل نمی‌گفت انگار می‌خواست چیزی بگوید. بالاخره حرفی که تو گلویش گیر کرده بود را آمد که بگوید و گفت: «می‌خواهم به جبهه بروم، اجازه‌اش را می‌دهی؟...»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «ابراهیم مختاریان» دوازدهم تير ماه 1340، در شهرستان خرمشهر چشم به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش شهربان نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. كارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. پانزدهم خرداد 1363، در بمباران هوايی بانه به شهادت رسيد. مزارش در بهشت‌زهرای شهرستان ميناب واقع است.

اجازه اعزام به جبهه؛ اجازه مادر به فرزند شهیدش

اجازه اعزام به جبهه؛ اجازه مادر به فرزند شهیدش

با دوستانش بیرون رفته بود و وقتی بعد از چند ساعت آمد چهره‌اش ناراحت بود، مستقیم به اتاقش رفت و در را روی خودش بست.

رفتم پیشش و گفتم: «چی شده عَبد، چرا ناراحتی، کسی بهت حرفی زده؟(او را عَبد صدا می‌زدیم)»

گفت: «نَه مادر، ولی من...»

حرفش را کامل نمی‌گفت انگار می‌خواست چیزی بگوید. بالاخره حرفی که تو گلویش گیر کرده بود را آمد که بگوید و گفت: «می‌خواهم به جبهه بروم، اجازه‌اش را می‌دهی؟ همه بچه‌ها می‌خواهند بروند.»

چهره‌اش خیلی مظلوم و معصومانه شده بود. من با اینکه دلم برایش تنگ می‌‌شد و خیلی دوستش داشتم به او اجازه‌اش را دادم.

خیلی تعجب کرد و گفت: «اولش می‌ترسیدم که از شما اجازه بگیرم، می‌ترسیدم نکنه به من اجازه‌ ندهید و از قافله عقب بمانم.»

(به نقل از مادر شهید، شهربان مختاریان)

اجازه اعزام به جبهه؛ اجازه مادر به فرزند شهیدش

انتهای پیام/

اجازه اعزام به جبهه؛ اجازه مادر به فرزند شهیدش

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده