خاطره‌‌ای از شهید «اکبر آبخیز»
شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۰۲
پدر شهید تعریف می‌کند: هیچ وقت از یادم نمی‌رود، عزم رفتن کرده بود. رضایت‌نامه را جلویم گذاشت، معصومانه نگاهم می‌کرد. دانستم دلش به ماندن نیست. به او گفتم: «به شرط آن که زود برگردی امضا می‌کنم.»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «اکبر آبخیز» سوم دی ماه 1345، در روستای كريان از توابع شهرستان ميناب به دنيا آمد. پدرش علی، كشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا دوم راهنمايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست ‌و هشتم خرداد 1366، در زبيدات عراق بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش واقع است.     

صضث

ماجرای رضایت‌نامه شهید «آبخیز»

هیچ وقت از یادم نمی‌رود، عزم رفتن کرده بود. رضایت‌نامه را جلویم گذاشت، معصومانه نگاهم می‌کرد. دانستم دلش به ماندن نیست. به او گفتم: «به شرط آن که زود برگردی امضا می‌کنم.»

خندید، دستش را روی چشمش گذاشت و گفت: «چشم.»

انگشت رنگی‌ام را پایین برگه گذاشتم. برگه را تا کردم و جلویش گرفتم، گفتم: «مادرت طاقت دوری‌ات را ندارد زود برگرد.»

لبخندی زد و دستم را بوسید، در حالی که از شدت شوق روی پاهایش بند نبود. آن شب انگار خواب را از چشمانش گرفته بودند. ساکش را بالای سرش گذاشته بود. موقع رفتن خودش را توی بغلم انداخت، اشک بی امان از چشمانم جاری می‌شد. صورتم را بوسید ،صورتش را بوسیدم. روبروی مادرش ایستاد، زانو زد و گوشه چادر مادرش را بوسید و روی چشم‌هایش گذاشت. مادرش از زیر قرآن ردش کرد. حالا سال‌های سال است که مونس من و مادرش مزارش می‌باشد.

(به نقل از پدر شهید)

انتهای پیام/

صضث

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده