آرزوی شهید برای پرورش فرزندانی خدمتگذار به دین و اسلام
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «سید عبدالحسین عمرانی» نهم شهريور 1335، در شهرستان ميناب به دنيا آمد. پدرش سيدمحمد، كارمند بود و مادرش كاظميه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. معلم بود. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب يک پسر و سه دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن ماه 1364، در اروندكنار آبادان بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید:
آرزوی شهید برای پرورش فرزندانی خدمتگذار به دین و اسلام
بسمالله الرحمنالرحیم
«الحمد لله، والحمد حقه كما يستحقه حمدا كثيرا.»
این حقیر سید عبدالحسین عمرانى فرزند سید محمد با اعتراف به وحدانیت الله جلجلاله و پیامبران علیهمالسلام از آدم (علیهالسلام) تا خاتم حضرت محمد (صلىاللهعليهوآله) و ائمه اطهار علیهمالسلام (ائمه اثناعشر) و قرآن مجید و قبر و نكير و منكَر و برزخ و بهشت و جهنم (قیامت، معاد) و با سلام به منجی عالم بشریت مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجه) و شهداى اسلام از صدر تا کنون و اسیران و مفقودین و جانبازان و خانواده محترم و ارجمند آنها و با سلام به امت اسلام.
پدر ارجمندم و مادر عزیز و مهربانم این کوچک فرزند شما واقعاً پا را از حد فراتر گذاشت و آنجایی که باید سکوت میکرد، فریاد کشید! خدايا گيرم که ایشان از راه لطف و کرم عفو فرمايند، جسمان در برابر قرآن در محضرت سربلند کنم؟ آه، حسرتا! ای خدا، پناه به خودت. بارالها، فرمايشات خودت را تنها برای بندگی خلق کردی، اما وای بر من که عمرم گذشت و توفیق بندگی خالصانهات را نیافتم. تو شاهدو ناظری، مراحل زندگیام سراسر تاریک بود، خدايا، امیدم به کرم توست. اما ای امام و آقای ما، حضرت مهدی (عج) روحی و ارواح العالمین فداه! خجالت زدهام از اینکه شیعهای که باید میبودم، نبودهام. حتماً بارها با بسیاری از اعمالم قلب مبارک شما را آزرده کردهام. با شرمساری تمام، سر به آستانت میسایم و از خداوند توفیق میطلبم که این بار، این لقلقه زبانم محقق گردد. شاید از شرم رها شوم.
ای امام امت، حضرت آیتالله العظمی امام خمینی، نور چشم همه مؤمنین، قلب تپنده امت اسلام، امید مستضعفان در سراسر گیتی، سلاله پاک حضرت خاتم (ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام، شما بزرگواری هستید که خداوند به این نسل عظیم لطف کرده است. نعمتی بزرگ، نعمتی از امامی بزرگوار. خدايا، ما کجا رسیدیم؟ خدايا، جسمان توان شکرگزار بینهایت نعمتت که از پرتوی نورافشانی این خورشید تابناک ولایت برخوردار شدهایم، ندارم. از پیشگاه مقدست، ای امام، عذر تقصیر دارم.
از خداوند متعال، طول عمر با عزت برای امام عزیز خواستارم. همچنین نماینده امام امت در میناب، حضرت حجتالاسلام محمدعلی طالب، از شما نیز بخاطر کوتاهیها و بیاحترامیها که نسبت به شما انجام دادهام، عذرخواهی میکنم و امیدوارم عفو فرمایید. شرمندهام که نتوانستم به درستی در خدمتتان باشم. همچنین از روحانیون محترم، برادران شیخ عباس عباسی، شیخ قنبری درویشی و شیخ محمدهادی غفوری نیز عذرخواهی میکنم که نتواستم در انجام وظایفم نسبت به شما کوتاهی کنم.
امیدوارم خداوند توفیق دهد تا فرزندانی خوب و خدمتگزار به دین و اسلام پرورش یابند.
اگر بعد از شهادتم در صورتی که خواستید خرج کنید مخارج آن را به جبهه بفرستید.
و السلام علیکم و رحمتالله و برکاته. الحمدلله رب العالمین. اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان.