مسئولیت شما پاسداری از خون شهید است
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «غلام آچار» يكم فروردين 1341، در روستای ايسين از توابع شهرستان بندرعباس به دنيا آمد. پدرش شنبه، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم بهمن ماه 1364، در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر او را در زادگاهش به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید:
مسئولیت شما پاسداری از خون شهید است
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعون. «ما از خدائیم و بازگشتمان به خداست.»
اینجانب غلام، شهادت میدهم که خدا یکی است و شهادت میدهم که حضرت محمد(ص) فرستاده خداست. شهادت میدهم که دوازده امام برحق است و آخرین آنها امام زمان(عج) میباشد. شهادت میدهم که آخرت و معاد است، آن روز که همه بندگان را از خاک بیرون خواهند آورد و رهبر ما نائب بر حق ولی عصر(عج) است.
ای خداوند تبارک و تعالی، در حالی که کشور اسلامی از هر طرف دچار جنگ شده و جنایتکاران علیه اسلام و مسلمانان نقشه میریزند تا ضربهای به این اسلام عزیز بزنند، من به جبهه آمدهام. ای خدای مهربان، این بنده روسیاهت که در حالی به تو بازگشت مینماید، درست اوامر پاکت را انجام نداده و گناههای زیادی مرتکب شدهام؛ به تو پناه آوردهام.
ای خدا، این بنده رو سیاه، با این بار سنگین گناه، عاشق لقائت شده، عاشق امام حسین(ع) گردیده و برای رسیدن به این آروزها، جهاد را برگزیدهام.
ای رفیق بیرفیقان، ای پناه بیپناهان و ای فریاد رس مظلومان، به حرمت محمد(ص) از تمام گناهانم بگذر؛ این جهادی که در خون غوطهور میشوم، مرا بپذیر.
چند کلمه نیز به برادران عزیزم و حزب الهی، آنانی که همیشه به یاد خدا بوده و هستند، در هر لحظه خواستار برقراری اسلام و تمام تلاشهایشان برای احیای این دین مقدس، تقدیم مینمایم.
ای برادران عزیز، از شما میخواهم زمانی که به یاد من میافتید، با خوشحالی و سرافرازی به یاد داشته باشید و همواره به یاد خدا باشید؛ اعمالتان خالص باشد و همیشه از خدا بخواهید تا طول عمر رهبران انقلاب این پیر جماران را طولانی گرداند و از دلهای ما از بیماریهایی که انسان را به انحراف و شیطان سوق میدهد، جلوگیری نماید.
یعنی بیماریهای روحی که دکتر نمیتواند آنها را درمان کند؛ از ریاء، حد و کینه و مخصوصاً نگاه حرام که شیطان میفرماید نگاه حرام، تیری زهرآگین از کمان من است که هرگز به خطا نمیرود. از همین نگاههای حرام است که انسان مبتلا به کارهای ناشایست و حرام میشود، یعنی سرچشمه این کارهای ناشایست، همان گناهان حرام است.
از تمام برادران عزیزم و حتی آنهایی که تا اندازهای مرا میشناختند، حلالیت میطلبم و از شما برادران عزیز میخواهم تا آنجا که امکان دارد، مسجد را خالی نکنید و نماز، که ستون دین است، را به جماعت بخوانید؛ چرا که این جماعتها هم انسان را میسازند و هم دشمن را به لرزه درمیآورند.
همچنین، ای برادران، با هم متحد باشید، در تمام کارها همراه یکدیگر عمل کنید و در مقابل تمامی انحرافات بایستید. همانند گذشته با آن منافقان کور دلی که هر روز به یک رنگ در میآیند، مبارزه نمایید. تمام اقوام و دوستان عزیزم را به خدا میسپارم؛ از مرگ من غمگین نشوید و بدانید که راهی که من انتخاب کردهام، راه حق است و در این راه سعادتمندم.
اِی ملت، امروز راهگشا هستید. بت شکن هستید. مسئولیت شما پاسداری از خون بیشتر از صد هزاران هزار شهید است و این مشعل را، وحدت ما، مکتب ما، رهبر ما به دستمان داده. همیشه و هر جا قلب خودتان را با یاد خدا آرامش دهید. جوانی که در خون میتپد برادر من است. هر اشکی که بر چهره مادری جاری میشود مادر من است.
مادرم و پدرم، خواهرم، برادرم، خالههایم، تمام اقوامم و دوستان گرامیام، هرگاه به یاد من افتادید، به یاد شهیدان کربلا باشید و در موقع دعای کامل و نمازها و در هر حال، سلامتی امام و رزمندگان را از خدا بخواهید.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.