دفاع شهيد جودي از انقلاب طوري با صداقت و دلسوزي بود كه به مثل دفاع يك پدر از پسر مي شود شبيه كرد. من شهيد جودي را به شهيد باكري هاي كم سن و سال و گمنام مي توانم تشبيه بكنم.
پروردگارا! معبودا! قسم به عزت و جلالت ما را حسيني بميران و با حسينيان محشور فرما. خداوندا! ما ديگر بيش از اين تحمل رنجش رهبر و حسين زمانمان را نداريم با مصلحت خودت از اين سجن بدمنظر رهايي مان بخش.
در اوج انقلاب در حالیکه ارتشی بود اما در راهپيمايي هاي باشكوهي كه توسط مردم مسلمان و انقلابي بر عليه رژيم ستمشاهي برپا مي شد، دلاورانه و غيورانه شركت مي كرد و علاقه شديدي به امام راحل داشت.
می گفت حال و هوای آنجا طور دیگری هست، کسی به فکر دنیا نیست همه رضایت خدا را می خواهند تا اینکه به نزد او بروند. می گفت فرماندهانی هستند که شب بیدار می مانند تا نماز شب بخوانند و کفش رزمندگان را واکس بزنند.
با بدني مجروح در حالي كه سوار موتور سيكلت بود از ميان رگبار گلوله ها خود را به خط مقدم مبارزه می رساند که حاج آقا شيخ محمدعلي خسروي به ايشان پيشنهاد مي كند كه شما در عمليات شركت نكنيد اما شهيد اعلام مي نمايد كه لااقل مي توانم به عنوان بيسيمچي در خدمت همرزمان عزيز باشم.
شهید شیری: دارم زندگينامه امام را مي خوانم. مي دانيد چه نوشته است. نوشته حضرت امام اجازه نمي داد حتي زنش لباسهايش را بشويد چه رسد به بعضي از كارها كه معمولا ما در مورد شما رعايت نمي كنيم و انجام مي دهيم. واي بر من كه چقدر از حق شما تضييع نموده ام.
مناجات شهید: من شمعم و مي سوزم تا راه را روشن نمايم و وجودم را وقف كنم. با اسلحه شهادت به ميدان مي آيم تا با ابديت به درجه وحدت برسم. جز خدا چيزي را نمي بينم و جز او كلامي نمي گويم. دلخسته ام و از دنيا وارسته. مي سوزم تا راه عدالت را روشن كنم و قيد و بندها را بريده ام تا آزادانه در معركه حيات جولان كنم.
هميشه با شور و علاقه به مناطق عملياتي مي رفت و قبل از اعزام به خدمت مادر پير و زحمتكشش مي رسيد و از خانواده اش طلب حلاليت مي نمود و با چهره اي گشاده خانه را ترك مي كرد.
آخرين شب كه در بيمارستان سردشت كشيك بود، بچه هايش را بوسيد و خداحافظي كرد و سر خدمتش رفت اما دوباره بازگشت و به ما نگاهي كرد او اين عمل را تا سه بار تكرار كرد و بار سوم دیگر رفت. او رفت و دیگر برنگشت.
عاشق افكار عارفانه امام بود و براي لبيك به وصايا و سفارشات اين رهبر بزرگ آماده هر نوع ايثار و فداكاري بود. برای همین بود که وقتی سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را تاسیس شد او هم به عنوان پيشمرگ مسلمان عضو این سازمان شد.
اجتماع صیانت از حریم خانواده و 10 صبح روز چهارشنبه بیست و یکم تیر ماه 96 از اول خیابان امام 2 با حضور خانواده های شهدا و مسئولین و بانوان گرانقدر استان در شهرستان ارومیه شروع می شود.