سردشت - صفحه 12

آخرین اخبار:
سردشت
شهدای اردیبهشت

مختصری از وصیتنامه بسیجی جاویدالاثر شهید احمد غلامى‌مقدم

شايد اين بار لياقت‌ديدارت را داشته باشم ،سراسر وجودم بريگانگى و وحدانيت تو گواهى ميدهد و به رسالت رسولان بزرگوارت خصوصاحضرت‌محمد(ص) پيامبربزرگ‌اسلام‌شهادت‌كامل ميدهم.
خاطراتی از شهید حسین جندالله

برق فلانی را گرفت

خطر های مسیر را گاهاً حسین جند الله با طنز بیان می کرد و از فرو رفتن به فکر های مأیوس کننده منحرفان می کرد. مثلاً در حوالی گردنه کوخان و مسیر جاده جنگل های اطراف جاده را قطع کرده بودند و زمین های آن را آتش زده بودند تا نیرو های تأمین جاده راحت تر به منطقه اشراف داشته باشند که ایشان در تأیید این کار ضرب المثلی را که هست بیان می کرد « برق فلانی ها را گرفت » یعنی برق هیبت ما، دشمن را گرفته و منطقه را سوزانده است و یا اینکه نگهبانان دشمن را دیده اند و برق از آنها پریده و جنگل را به آتش کشیده است. خلاصه این حرفها دلهره مسیر را از ما می گرفت زیرا بعضی از ماها بار اولمان بود که به کردستان می آمدیم. خلاصه با خوشی به سردشت رسیدیم.
معرفی شهدای اردیبهشت استان کرمانشاه(5)؛

شهید رضا پرون: مادرم اگر به شهادت رسیدم هیچگاه ناراحت نباش

یکی دو ماه از خدمتش مانده بود که در تاریخ هشتم اردیبهشت 1367 بر اثر ترکش خمپاره دشمنان ظالم در جبهه های حق علیه باطل به فیض شهادت نایل آمد.
زندگینامه

شهدای خیبر – شهید حمید فرجی‌سگزآبادی

حمید فرجی‌سگزآبادی، سی‌ام شهریور ۱۳۴۷، در روستای سگزآباد از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش یوسفعلی، کشاورز بود و مادرش سکینه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم فروردین ۱۳۶۳، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر و پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است
زندگینامه

شهدای خیبر – شهید رضا زلفی‌شالی

رضا زلفی‌شالی، یکم شهریور ۱۳۴۷، در روستای شال از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش محمد، کارگر بود و مادرش طلعت‌خانم نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم فروردین ۱۳۶۳، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به پا و شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

شهید زنده

گر چه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند / مادرت می گفت دکترها جوابت کرده اند

گزیده خاطرات جانباز شيميايي «حسين محمديان» از بمباران شيميايي سردشت

آن چه پيش روي داريد شرح وقايع و حوادثي است كه پس از بمباران شيميايي سردشت در روز هفتم تير ماه 1366 و بعد از آن براي من پيش آمد، خاطراتي كه از ذهن براي من و بسياري ديگر فراموش نشدني هستند
مروری بر زندگی شهید فرهنگی عزت الله فلاحی؛

تا زمانی که جنگ است به جبهه می روم

شهید همواره می‌گفت: تا زمانی که جنگ است به جبهه می روم مگر جنازه ام را بیاورند.
همگام با مسافران ايثار و شهادت

تاول با سس خردل

در افكار كنجكاوانه ام قوطه ور بودم كه دوباره همان شماره با من تماس گرفت اين بار صدا خيلي آشنا بود. گفتم: سلام شما آقاي ناصري هستيد؟ "آقاي ناصري همان جانباز 70% شيميايي بود كه چندي پيش مصاحبه اش را در يك مجله كار كرده بودم

موشن گرافیک/ بمباران شیمیایی سردشت

بمباران شیمیایی سردشت اثر "بهروز قزل" رتبه دوم بخش موشن گرافیک نخستین جشنواره ملی اینفوگرافیک رسم سرخ
زندگینامه

شهدای خیبر – شهید داود آزمون

داود آزمون، یکم فروردین ۱۳۴۷، در روستای سگزآباد از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش شیرزاد، کشاورز بود و مادرش زرین‌خانم نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هشتم فروردین ۱۳۶۳، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
مجاهدان بدون مرز

مراسم نکوداشت شهدای مدافع حرم و ششمین سالگرد شهادت سردار حاج حسن شاطری

به گزارش نوید شاهد سمنان مراسم نکوداشت شهدای مدافع حرم و ششمین سالگرد شهادت سردار حاج حسن شاطری در شامگاه پنجشنبه 9 اسفند 97 در گلزار شهدای امام زاده یحی سمنان برگزار شد.
شهید سردشت؛

خاطرات جانباز شهيد را از زبان خودش....

اينجانب فاطمه حداد فرزند محمدامين متولد سردشت جانباز 70درصد شيميايي ساكن سردشت ميباشم كه سرگذشت جانبازي خود را به در خواست بنياد جانبازان در چند سطر برايتان بيان مي كنم...

آن روز سكوت مرگبار سردشت را فرا گرفت

درست 21 سال پيش‌بود. ساعت 16:30 را نشان مي‌داد. غبار غليظي شهر را در بر گرفته بود و بوي علف تازه، سير و گنديدگي به مشام مي‌رسيد. هنوز هيچ كس نمي‌دانست چه بر سر آن‌ها آمده است.

گمشده ديرين...

آن جا سردشت بود.شهري كوچك و زيبا كه آسمان آبيش نقش زيبائي از زندگي و طبيعتش جلوه گاه درخشندگي خورشيد بود.مردم شهر در آن عصر زيباي تابستان به كار مشغول بودند و قهقهه هاي كودكان دركوچه پسكوچه هاي شهر پيچيده بود و تا اوج آسمان مي رفت.

دانشجوي شهيده ليلا فتاحي؛ نماد مظلوميت و استقامت

يكي از مصدومين شديد شيميايي شهر سردشت ؛‌«ليلا فتاحي» بود. او در سن 15 سالگي در جريان بمباران شيميايي سردشت مصدوم شده و جانبازان 70 درصد بود و بدون همراه داشتن كپسول اكسيژن نمي توانست زندگي كند.

با مردم سردشت ، بيست سال بعد از بمباران شيميايي

سردشت ، سرزمين آدم هايي است كه روياهايشان را در روزهاي خوشِ قبل از تير ماه 1366 جا گذاشته اند.

لحظه جدايي من

لحظه شماري مي كردم تا زودتر به ايران بازگردم و مادرم را ببينم. يك ماه بعد حالم بهتر شد. وقتي هواپيما در فرودگاه تهران بر زمين نشست، فكر كردم الان مادر و برادرانم به استقبالم مي آيند. اما...اما اشتباه مي كردم. دكترها به عمويم گفته بودند كه براي حفظ سلامتي من بايد در يك جاي سرسبز و مرطوب مثل شمال ايران زندگي كنم. من و عمو به شمال آمديم.
در سالروز شهادت منتشر می شود؛

گالری عکس شهید «غلامعلی بهارلو سامانی»

شهید «غلامعلی بهارلو سامانی» در تاریخ اول شهریور ماه 1344، در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. سرانجام به سوی جبهه های نبرد شتافت و به مبارزه با صدام عفلقی مشغول شد و پس از مدتها در تاریخ اول اسفند ماه 64، به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

کلام شهید سیروس کریمی/ بعد از شهادتم خون سرخم روی پلیدان را سیاه می کند

شهید سیروس کریمی می گوید: بگذار تا بداندیشان بگویند که این ها قشری عقب افتاده هستند. بگذار تا این هم پیمانان ضد خلق بگویند که این ها اطاعت کورکورانه می کنند و هیچ چیز را از هم تمیز نمی دهند. ولی بعد از شهادتم، انشاالله جریان خون سرخم روی تمامی این پلیدان را سیاه خواهد کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه