خاطرات - صفحه 51

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات
مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به تو»
کد خبر: ۴۰۴۰۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
در شروع جنگ 21 ساله بودم. ما چون در شروع انقلاب در اوان جوانی بودیم، طبیعتاً با جریان انقلاب وارد فضای سیاسی – اجتماعی جامعه شدیم و بعد از انقلاب به عنوان یکی از اعضای کمیته موقت بودم و مسئولیت آن با آیت الله نورمفیدی بود.
کد خبر: ۴۰۴۰۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷

شهید خرداد ماه
شهید نبی الله اسدی کوشش فرزند ولی الله در سال 1347 در اراک چشم به جهان گشود. او در تاریخ 2/3/61 در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس در خرمشهر به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۴۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
اولین حضورم در مناطق عملیاتی، اواخر سال 60 و اوایل سال 61 بود. به عنوان رزمنده حضور پیدا نکرده بودم. آن زمان حدود 18 سال داشتم. آموزش های نظامی تکمیلی و پیشرفته را طی نکرده بودیم و تنها یکسری آموزش های ابتدایی و اولیه 10 روزه دیده بودیم. البته با ادوات و ابزار و تاکنیک های جنگی بیگانه هم نبودیم.
کد خبر: ۴۰۳۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۴

روحانی شهید
شهيد بزرگوار در سال 1346 در يك خانواده بسيار مستضعف و مذهبي در روستاي ميرغضب ياسوج چشم به جهان گشودند و در 6 سالگي روانه مدرسه ابتدايي گرديد و در دوران ابتدائيت با پشت سر گذاشتن مشكلات و كمبود هاي مادي توانستند از نظر انظباط و اخلاق و سنه خود مقام متعالي را در بين ديگر محصلان همكلاسانش كسب نمايد و حتي براي يك دفعه باعث رنجشش و آزار هيچ يك از دوستانش نشد
کد خبر: ۴۰۳۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۳

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
شهر گویی خاک مرگ پاشیده بودند، به خیابان اصلی که رسیدم، دیدم هر چه ماشین هست، به سمت خط مقدم می رود و تعداد بسیار زیادی ماشین نیز در حال بازگشت از خط مقدم هستند،
کد خبر: ۴۰۳۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۹

شهید خرداد
شهید احمد کوچکی فرزند محمد در سال 1292 در همدان دیده به جهان گشود. او در تاریخ 5/3/60 فیاضیه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۰۳۶۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۹

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
فاو یک شبه جزیره بود که در جنوبی ترین نقطه عراق قرار داشت و تنها راه دسترسی عراق به آب های آزاد جهان در این نقطه بود. وقتی فاو را تصرف کردیم، دست عراقی ها از دریا کاملاً قطع شد. صادرات مهم عراق از این نقطه صورت می گرفت؛ نفت، نمک، صادرات حنا و ... . این شهر دو بندر مهم هم داشت که کل امکانات دریایی عراق در این نقطه قرار داشت.
کد خبر: ۴۰۳۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
من ابتدای انقلاب و جنگ به عنوان نیروی بسیج به صورت فعال در سپاه حضور داشتم. در سال 61 بود که برای عملیات محرم از طریق سپاه گرگان به ایلام اعزام شدم. در آن سال، من 19 ساله بودم و می خواستم در اولین عملیات شرکت کنم، از عملیات محرم، خاطرات تلخ و شیرین زیاذی دارم.
کد خبر: ۴۰۳۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۶

قسمت اول خاطرات معلم شهید «اسماعیل جمال»
هم‌رزم شهید «اسماعیل جمال» نقل می‌کند: «گفتم: توی این چند روستایی که ما می‌ریم مگه چندتا کتاب‌خون داره؟ گفت: تعداد کتاب‌خون‌ها مهم نیست، چند نفر هدایت بشن هدف ماست.»
کد خبر: ۴۰۳۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۴

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
ما گروهی بودیم که با قایق از اروند صغیر که از شاخه های اروندرود بود، عبور کردیم و از میان کشته ها و جنازه ها رد شدیم. عملیات ما پدافندی بود. ما قرار بود خط را نگهداری کنیم تا نیروهایی که به داخل نفوذ کرده اند و محاصره شده اند.
کد خبر: ۴۰۳۲۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۲

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
گردان پشت میدان مین مانده بود. در میان آن بچه های رزمنده، یک نفر قبلاً تخریب چی بود. او در مدت 10 دقیقه توانسته بود 30 مین را خنثی و به یک معبر باز کند. این اتفاق با هیچ فرمول نظامی امکان پذیر نبود.با باز شدن معبر، گردان توانست پیشروی کند و در نهایت موفق شود. در آن عملیات، یک پدر و پسر حضور داشتند.
کد خبر: ۴۰۳۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱

روحانی شهید
الهى ، ببين كه چگونه قبطيان زمين با فرعونيان سركش در اين سياره كوچك چنگهاى كثيفشان را بهم مانداخته اند تا بر دين محمد (ص) بكوبند ، خدايا پس به پاره هاى آهن بگو تا مرا در بر بگيرند خونم را اى هستى بخش بر اين زمين شهيد پرور بريز تا دين خدا و رسول خدا زنده بماند مگر نه اين است كه همه چيزم و روح انسانيم كه در من بوده بود يعت نهادى و تمام توانم و قدرتم از تو بود .
کد خبر: ۴۰۳۱۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱

روحانی شهید
الهى ، ببين كه چگونه قبطيان زمين با فرعونيان سركش در اين سياره كوچك چنگهاى كثيفشان را بهم مانداخته اند تا بر دين محمد (ص) بكوبند ، خدايا پس به پاره هاى آهن بگو تا مرا در بر بگيرند خونم را اى هستى بخش بر اين زمين شهيد پرور بريز تا دين خدا و رسول خدا زنده بماند مگر نه اين است كه همه چيزم و روح انسانيم كه در من بوده بود يعت نهادى و تمام توانم و قدرتم از تو بود .
کد خبر: ۴۰۳۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱

شهید اردیبهشت
شهید ابوالفضل پورجهان فرزند یدالله در سال 1343 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 20/2/61 در حمله بیت المقدس در خونین شهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۰۳۰۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱

خاطرات زیبا از شهید والامقام محمد علی جلالی
وشه ای دنج سجده رفته بود و بلند هم نمی شد. برگشتم تا صبح نیامد. عصر آمد با یک تن پاره پاره .
کد خبر: ۴۰۳۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱

خاطرات مدافع حرم
خاطرات مدافع حرم سرگرد پاسدار شهید علی کنعانی از زبان همسر شهید
کد خبر: ۴۰۳۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۰

سالروز شهادت شهید ابوالفضل بختیاری
من و شهيد با تمام خطراتي كه در پي داشتيم، براي نجات دختر بچه به آب پريديم ولي چون من از نظر جثه كوچكتر از او بودم، آب مرا سرنگون كرد و خودم در آب افتادم و با زحمت زياد به جهت آشنايي كه من با شنا داشتم...
کد خبر: ۴۰۳۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۰

شهید اردیبهشت
شهید حسین تاری فرزند علی اصغر در سال 1330 در همدان چشم به جهان گشود. او در تاریخ 17/2/61 در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۰۲۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۸

خاطره
شهيد معظم در سن كودكي در دبستان آرش كمانگير روستاي تولد خود ثبت نام و شروع به يادگيري خواندن و نوشتن نمود كه در بين دانش آموزان كودكي با ذكاوت و با هوش بود .
کد خبر: ۴۰۲۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۷