خاطره شفاهی جانباز رحمان میریزاده
«رحمان میریزاده» جانباز دوران دفاع مقدس در خاطراتی میگوید: «برگشتیم به سمتی که بولدزر میخواست کار کند. یکی از بچه های اطلاعات المهدی آمد و گفت من راه را گم کردهام. زخمی شده بود او را به عقب بردیم...» فیلم خاطره این جانباز بزرگوار را در نویدشاهد ببینید.