برگی از خاطرات شهید «عبداله رضاپور پیشین کلاته»
مادر شهید «عبداله رضاپور پیشین کلاته» نقل میکند: در خواب پسرم را دیدم، که بسیار ناراحت بود و گفت: «مامان تو را به خدا قسم میدهم، اینقدر گریه نکن، موهایت سفید شده است، برایت حنا آوردهام، موهایت را حنا کن، ناراحت نباش یک روز من دوباره برمیگردم.»