بازوانش پرتوان،رزمش پرخروش،ايمانش استوار،تا آخرين نفس با دشمنان مبارزه کرد
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید امیرهوشنگ مرادی/ بیست و سوم آذر 1345، در روستای خالدآباد از توابع شهرستان ورامین دیده به جهان گشود. پدرش یعقوبعلی، کارمند دانشگاه بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوازدهم اسفند 1365، در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای شهرستان پاکدشت به خاک سپردند.فرازهایی از وصیت نامه اش:
سم الله الرحمن الرحيم
يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عباده و
ادخلي جنتي
اي نفس قدسي مطمئن و دل آرام (به ياد خدا ) امروز به حضور پروردگارت بازآي
كه تو خشنود (به نعمت هاي ابدي او ) و او راضي از توست باز آي و در صف بندگان خاص من درآي و در بهشت من داخل شو.
با سلام برامام زمان و نائب بر حقش امام امت ، خميني بت شكن ، شكر خداي
را بجا مي آورم كه به من لطف و مرحمت فرمود:
كه در اين قافله سرباز خميني باشم ودرركاب او با دشمنان دين مبارزه كنم ، خدايا به من قدرت بده ، بازوانم را پرتوان كن ورزمم را پرخروش گردان ايمانم را استوار بنما كه تا آخرين نفس با دشمنان اسلام چه در داخل و چه در خارج مبارزه كنم و در اين راه فيض شهادت را نصيبم گردان و اما اگر لياقت شهيد شدن نصيبم شد.
چند جمله اي با امت شهيد پرور دارم:
اي راهيان قله فتح اسلام مبادا از خط امام خارج شويد و حب دنيا و جاه و مقام شما را به انحراف بكشد كه نابودي اين انقلاب پايمال كردن خون سرخ هزاران شهيد از انقلاب حضرت مهدي (ص) و كربلاي ابا عبدالله تا انقلاب امام خميني مي باشد . در راه خدا استقامت كنيد و در اين راه اگر 72 تن بيگناه به عدد شهداي كربلا را خصم زبون مظلومانه زير آوار به شهادت رساندند.
اگر نخست وزير و رئيس جمهورتان را در آتش خصم سوزاندند ، اگر بدنهايتان را قطعه قطعه
كردند ، پرچم لا اله الا الله را سربلند و پرافتخار بر قله فتح برسانيد و نااميد نشويد
و در اين راه استقامت كنيد ، جانبازي كنيد (اولئك اصحاب الجنته خالدين فيها جزاء بما
كانو تعلمون ) وآخرين وصيت به امت شهيد پرورم : قهرمان خميني ، اين راهبر ميدان جهاد
، اين يكتا رهبر و اين تنها ياور محرومان را تنها نگذاريد كه مبادا اهل كوفه باشيد.
پدر و مادرم : از اين كه براي من زحمات زيادي كشيديد از دوران كودكي
تا كنون و اكنون كه به من اجازه داديد به جبهه بروم .و جزو ياران امام باشم بسيار سپاسگزارم از شما مي خواهم كه در مرگ من
گريه نكنيد . بدون شك دشمن گريه خواهد كرد و
فقط پيام خونم را به دوستان برسانيد كه " آنهايي كه رفتند كاري حسيني كردند و آنها كه ماندند بايد كاري زينبي كنند و گرنه يزيدي اند "هروقت خواستيد گريه كنيد براي 72 تن شهداي مظلوم كربلا گريه كنيد ، براي شهداي گمنام گريه كنيد ، براي شهيداني گريه كنيد كه بدنهاي مطهرشان هنوز روي خاك افتاده است.
و لازم به تذكر
است كه اين راه را با شناخت كامل انتخاب كردم
و خواستم به نداي ( هل من ناصر ينصرني ) حسين زمان ، خميني بت شكن لبيك گفته باشم برادرم
شما با درس خواندن و خواهرم شما با حفظ حجاب راه ما را ادامه دهيد و اگر هر دو شما
عزيزانم اين كارها را انجام دهيد مشت محكمي زده ايد بر دهان مزدور شرق و غرب از جمله
آمريكا و شوروي جنايت كار.
مدیران
ومعلمان عزیز از شما هم استدعا می کنم اگر در مدرسه باعث آزار واذیت شما عزیزان
شده ام به بزرگی وکرم خود من را ببخشید .به امید آنکه درتربیت بیشتر بچه ها در
مدارس بکوشید ، از جمله اقوام وآشنایان عزیز هم حلالیت می طلبم وانشاءالله اگر از
این حقیر بدی دیده اید به بزرگی خودتان من را ببخشید.
اماما:
ما میرویم توبمان وسلاممان را به مهدی(عج) فاطمه برسان.
عاشقم،
عاشقم، عاشق کربلایم/ ترسم آخر
بمیرم ، کربلا را نبینم
در
خاتمه: خدایا خدایا تا انقلاب نهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگه دار
والسلام عليكم و رحمته الله و بركاته
در نزد خداهستم شرمنده هنوز *** كز بهر شهادت نيم ارزنده هنوز
گشتند رفيقان به شهادت نائل *** شرمنده منم كه مانده ام زنده
هنوز
اي هم نفسان بودن و آسودن ما چيست *** ياران همه كردند سفر بودن ما چيست
بشتاب رفيقا كه عزيزان همه رفتند *** ساكن شدن و راه نپيمودن ما چيست
منبع: مرکز اسناد اداره کل
بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
