شهید اکبر حیدری حسین آبادی در وصیتنامه خود می‌نویسد: نكند خداى ناكرده بى تفاوت بنشينى و دنيا را بر آخرت ترجيح بدهى. هيچ حزن و اندوهى به خود راه نده كه ما پيروزيم.


به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید اکبر حیدری حسین آبادی چهارم اسفند ۱۳۴۹، در روستای حسین آباد از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش صدقعلی، کشاورزی می کرد و مادرش مریم نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. خیاط بود. از سوی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم اسفند ۱۳۶۳‏، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به کمر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

وصيت‌نامه

(بسم الله الرحمن الرحيم))

((ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائزون)) توبه 20

((بسم رب الشهداء و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله))

شكر خدايى را كه توفيق يافتم در راه مبارزه حق عليه باطل شركت كنم و آنچه را كه دارم در طبق اخلاص نهاده و تقديم ايزد منان كنم و آنچه حسين و يارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه وار دور آن مى گشتند، من هم آن را باز يابم، يعنى شهادت.

آيا كسى به خود اجازه مى دهد كه با چشم خود ببيند كه جنايتكاران و متجاوزان دست به سوى اسلامش، شرف و كشورش دراز كرده و قصد نابودى آن را داشته باشند و سكوت اختيار كند و من اكنون مى روم كه با خدايم ملاقات كنم. مى روم تا آتشى را كه در درونم مشتعل شده، خاموش نمايم.

من هم اكنون به سوى سنگر خالى همرزمم، به سوى لانه باصفاى جبهه جنگ پرواز مى كنم كه دشمن بداند كه هيچ موقع سنگر خالى نمى ماند. اما بايد از رهبرم، امامم، حجت عصرم، امام خمينى بت شكن قدردانى كنم كه مرا از سياه چالها و گردابهاى روزگار كه به سوى پرتگاهى روانه بودم، نجاتم داد و هادى و راهنما شد. و تو اى همرزمم و دوستم! خود بهتر مى دانى كه اين انقلاب به چه نحوه اى به پيروزى رسيد. با كشته شدن على اكبرها، على اصغرها ... و حبيب ابن مظاهرها. نكند خداى ناكرده بى تفاوت بنشينى و دنيا را بر آخرت ترجيح بدهى. هيچ حزن و اندوهى به خود راه نده كه ما پيروزيم.

اما پدر و مادرم! چگونه از شما تشكر كنم. اى مادرم! يادت هست اين همه زحمتها در بزرگ شدن من كشيده اى حلالم كن. مادرم! اى مادر! نكند در مرگم بى تابى كنى و جامه بدرى و تا آخر عمر خود را در آتش ناراحتى بسوزانى، چون كه مورد طعن دشمن قرار خواهى گرفت. و به خانواده و بستگانم توصيه مى كنم دست از اين رهبر بزرگوار انقلاب و اميد مستضعفان، برنداريد. خدا يار و ياور شماست.

سخنى با برادرانم و خواهرانم: برادران! هيچ ناراحت نباشيد من در راه خدا شهيد شدم و از همه شما راضى و خشنود هستم و جنازه مرا پيش شهيد يدالله على محمدى دفن كنيد. و پيامم به دوستانم اين است: راه شهيدان را ادامه دهيد. خدا نگهدارتان باشد و از همه اهالى روستاى حسين آباد راضى و خشنود هستم و شما حلال كنيد. ديدارمان باشد در كربلا.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدر

اگر باشد قرار آخر بميـرم نمى خواهم كه در بستر بميرم

همى خواهم كه در فصل جوانى‌ميان جبهه و سنگــر بميــرم

در قبر من ناكام ننويسيد.

وصيت نامه برادر شهيد اكبر حيدرى

تاريخ 11/12/63 ـ اعزامى از ابهر، لشگر 31

عاشورا، گردان 57 ـ آدرس: ابهر بخش سلطانيه روستاى حسين آباد


منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده