نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
خاطره‌‌ای از شهید «جمشید کمال‌پور»
همسر شهید تعریف می‌کند: «دلم همیشه شورش را می‌زد، هر وقت از خانه بیرون می‌رفت تا وقتی که برمی‌گشت دلم هزار راه می‌رفت، انگار دل‌شوره و اضطراب جزئی از من شده بود...»
کد خبر: ۵۶۰۰۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶

خاطره‌‌ای از شهید «غلام خانک‌نژاد»
پسر عمه شهید تعریف می‌کند: «شهید مداح اهل‌ بیت بود، در مراسمات حضور فعالی داشت و مداحی می‌کرد. صدای شیرین و دل‌نشینی داشت و...»
کد خبر: ۵۶۰۰۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶

مادر شهید می‌گوید: بسیار مقید به حق الناس بود به مسجد می‌رفت مسئول تقسیم غذا بین مردم بود اضافه غذا را به ما نمی‌داد می‌گفت: مال مسجد است.
کد خبر: ۵۵۹۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵

خاطره‌‌ای از شهید «هدایت‌الله حاجی‌زاده رودخانه»
مادر شهید تعریف می‌کند: «شهید گفت«مادر دعا کن که نه مجروح و نه اسیر شوم، فقط دعا کن شهید شوم.»»
کد خبر: ۵۵۹۹۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵

قسمت دوم خاطرات شهید «سید علی شعنی»
شهید «سید علی شعنی» نقل می‌کند: «پیرزن آهی کشید و گفت: خدا را شاکرم که پیش جدم حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) شرمنده نیستم. فرزندم ذریه حضرت فاطمه (س) را تنها نگذاشت. پای رکابش با دشمن اسلام جنگید. روسفیدم کردی مادرجان! روسفید شدم!»
کد خبر: ۵۵۹۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۱

خاطره‌‌ای از شهید «مراد خانه‌رز»
همسر شهید تعریف می‌کند: زمانی که می‌خواست به ماموریت برود به من نگاه کرد و گفت: «بعد از اینکه تو زایمان کردی من به جبهه می‌روم و در برابر دشمن ایستادگی می‌کنم.»
کد خبر: ۵۵۹۸۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۱

خاطره‌‌ای از شهید «محمد ملاح کنگی»
همسر شهید تعریف می‌کند: «گفتم «رضا، رضا» از دیدن ما در آن‌جا تعجب کرد و من فوراً از او پرسیدم «محمد کجاست؟» رضا گفت «شما این‌جا در منطقه چه کار می‌کنید؟ منطقه جنگی است نباید می‌آمدی»»
کد خبر: ۵۵۹۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۱

فردا؛
فردا، به مناسبت بزرگداشت هفته بسیج، مراسم یادبود شهدای دفاع مقدس برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۹۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۳۰

فردا؛
یادواره ۵ شهید روستای قره‌باغ، فردا، دوشنبه، ۲۹ آبان ماه سال جاری برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۹۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸

خاطره‌‌ای از شهید «منصور حیدراصل»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «مادرم برایم تعریف می‌کرد که در خواب، پدرم را ملاقات می‌کند و پدرم به مادرم گفته بود «من در طول مراسم با شما خواهم بود و از همه چیز باخبرم و حتی به شما در پذیرایی مراسم کمک می‌کنم...»»
کد خبر: ۵۵۹۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸

مادر شهید «سید محمد ترابی» نقل می‌کند: «تمام بدنش تاول داشت و سیاه بود. گفتم: سید محمد! چرا این جوری شدی؟ بی‌اختیار اشک می‌ریختم. گفت: مامان! چرا گریه می‌کنی؟ الآن که حالم خوبه، اگه چند روز پیش منو می‌دیدی چی می‌گفتی؟»
کد خبر: ۵۵۹۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸

خاطره‌ای از جانباز 70 درصد «غلام کارگر جلابی»
جانباز «غلام کارگر جلابی» تعریف می‌کند: «پس از مدتی عازم جبهه شدم، عملیات شروع شده بود و من هم سوار ماشین بودم که ناگهان ماشین ما بر روی مین رفت و منفجر شد...»
کد خبر: ۵۵۹۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۴

با هدف زنده نگه داشتن یاد شهدا؛
یادواره شهدای شهرک رادکان با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۹۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

شب خاطره به‌مناسبت هفتمین سالروز شهادت شهید خبرنگار محسن خزایی راوی مقاومت با حضور جمعی از خانواده‌های معزز شهدا و ایثارگران، رزمندگان و مسئولان در گلزار شهدای زاهدان برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۹۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

اردوی عملی آمادگی دفاعی دانش‌آموزان مقطع متوسطه اول در گلزار شهدای شهر قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۹۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

قسمت نخست خاطرات شهید «محمدحسین تی‌تی»
خواهر شهید «محمدحسین تی‌تی» نقل می‌کند: «مادرم گفت: یا فاطمه زهرا، پسرم رو از تو می‌خوام. حسین‌جان! چی شده مادر چرا به این روز افتادی؟ ک دفعه دیدم پرستار تندتند علایم حیاتی محمدحسین را گرفت. گفت: مادرجان! بالاخره مهر مادر و بوی مادری کار خودش رو کرد.»
کد خبر: ۵۵۹۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲

خاطره‌‌ای از شهید «غلام ترکی‌زاده»
مادر شهید تعریف می‌کند: «در یکی از شب‌ها خواب دیدم که همان بانوی قد خمیده و همان دخترها پیش من آمدند و گفتند مادرجان ناراحت نباش و من در جواب گفتم ناراحت نیستم بلکه افتخار می‌کنم که غلام من برای خدا برود.»
کد خبر: ۵۵۹۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲

خاطره‌‌ای از شهید «حسن رستمی»
پسر عمه و همرزم شهید تعریف می‌کند: «شهید جزء افرادی بود که همیشه در جبهه برای هر کاری داوطلب می‌شد و خودم شاهد بودم که هر وقت فرمانده دستور می‌داد که چه کسی حاضر است برای گشت شناسایی یا کانال زدن برود، شهید همیشه پیش قدم می‌شد و ...»
کد خبر: ۵۵۹۴۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۱

همرزم شهید «علی تمری» تعریف می‌کند: با کومله‌ها درگیر شدیم که از ۱۱ نفرمان، سه نفر شهید، یک نفر زخمی و ۷ نفر سالم دَر رفتیم. زخمی‌ها را با خودمان آوردیم، اما جنازه‌ها را نتوانستیم با خود بیاوریم و جنازه‌ها همان جا ماندند و آن‌ها بالا سر جنازه‌ها آمدند، خلاصی زدند به سر علی که سرش از هم پاشید. ایشان مثل مولای خود امام حسین (ع) بدون غسل دفن شد.
کد خبر: ۵۵۹۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۱

شهید «مهدی تیموری» عاشق جبهه بود و هیچ ترس و واهمه‌ای برای رفتن به جبهه نداشت. می‌گفت، چون جنگ علیه ما شروع شد باید از وطن دفاع کنیم و برای حفظ و ناموس و انقلاب باید پشتیبان رهبر باشیم و به جبهه برویم و دشمن را شکست دهیم.
کد خبر: ۵۵۹۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۰