خاطره‌‌ای از شهید «ماشاالله دهقانی سیاهکی»
شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۱۵
همسر شهید تعریف می‌کند: من اول مانع‌اش شدم و او گفت: «پسر عمه‌ام قدرت‌الله شهید شده، زینب مادرش چه لیاقتی داشته که مادر شهید شده است.» همین جمله را که گفت من را کمی آرام کرد.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «ماشاالله دهقانی سیاهکی» يكم دی ماه 1327، در روستای باغان تابعه شهرستان حاجی‌آباد ديده به جهان گشود. پدرش غلام، باغدار بود و مادرش كنيز نام داشت. كشاورزی می‌كرد. سال 1351 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست‌ و چهارم خرداد 1361، در كوشک به شهادت رسيد. پيكرش مدت‌ها در منطقه باقی ماند و سال 1376 پس از تفحص، در زادگاهش به خاک سپرده شد.

ب

همسر شهید شدن لیاقت می‌خواهد

اوایل ازدواجمان در روستا زندگی می‌کردیم که انقلاب شد. در همان ایام که بسیج تشکیل شد، ماشاالله به عضویت بسیج درآمد. در راهپیمایی‌ها و مراسم‌ها حضور فعالی داشت. وقتی قرار شد به جبهه برود من به او اعتراض کردم که ما خانه و لوازم زندگی‌مان را نداریم، من با این بچه‌ها چطوری زندگی کنم؟!

ماشاالله گفت: «خدا بزرگ است و خودش همه چیز را می‌رساند.»

در آن زمان فرزند آخرم را سه ماهه باردار بودم. موقع اعزام نیروها به جبهه بود و ماشاالله از طرف سپاه در بخش فارغان و احمدی (از توابع شهرستان حاجی‌آباد در هرمزگان) تو ماموریت بود، من از اینکه دیگه به جبهه نمی‌رفت خوشحال بودم که یک دفعه درب منزلمان به صدا در آمد. در را که باز کردم ماشاالله را دیدم که جلو در ایستاده بود. به او گفتم: «چرا داخل نمیای؟»

گفت: «می‌خواهم به جبهه بروم.»

من اول مانع‌اش شدم و او گفت: «پسر عمه‌ام قدرت‌الله شهید شده، زینب مادرش چه لیاقتی داشته که مادر شهید شده است.» همین جمله را که گفت من را کمی آرام کرد. سپس خداحافظی کرد و رفت.

(به نقل از همسر شهید)

انتهای پیام/

ب

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده