شهیدی که از مادرش خواست بر گلویش بوسه زند
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «ابراهیم احمدیزاده» يكم فروردين 1343، در روستای گشوئيه تابعه شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش علی، كشاورزی میكرد و مادرش كنيز نام داشت. تا اول راهنمايی درس خواند. نجار بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. شانزدهم مرداد 1362، در قلاويزان توسط نيروهای عراقی به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال 1380 پس از تفحص، در شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
شهیدی که از مادرش خواست بر گلویش بوسه زند
بعد از 3 مرحله مرخصی که فرزندم آمده بود در آخرین مرخصیاش رفتارش نسبت به مراحل قبل متفاوت شده بود و من حس کردم که ابراهیم این دفعه که برود دیگر برنمیگردد. داخل یکی از اتاقها نشسته بودم که ابراهیم وارد اتاق شد. آن روز آخرین روز مرخصیاش بود.
گفتم مادرجان چه میخواهی بگویی، هیچی نگفت. دوباره پرسیدم، کمی صبر کرد و گفت مادر مرخصیام تمام شده میخواهم بروم و در جوابش گفتم برو عزیزم به سلامت.
بعد از بستن ساک و جمع کردن وسایلش دوباره به اتاق آمد. گویا حرفی داشت که گفتنش برایش سخت بود. بالاخره عزمش را جمع کرد و گفت: «مادر میخواهم برای آخرین بار زیر گلویم را ببوسی.»
یقهاش را گشود، کمی صبر کردم. اشک از چشمانش سرازیر شد. لحظهی سختی بود. شروع به گریه کردن نمود. خلاصه زیر گلویش را بوسیدم، انگار که بند دلم پاره شد. در آن روز چندین دفعه بیرون میرفت و باز داخل اتاق میآمد. از ساعت 8 صبح تا 12 ظهر خانه ماند به بهانه اینکه منتظر همرزمانش هست.
ماه رمضان بود و بین خانه ما تا جاده اصلی یک کبابی بود که 5 کیلومتر با ما فاصله داشت. برادرش با پای پیاده شهید و یکی از همرزمانش را همراهی میکرد. وقتی به کنار کبابی رسیدند برادر شهید به آنها گفت شما که نمیتوانید امروز را روزه بگیرید لااقل غذا بخورید که تو مسیر اذیت نشوید، که در همان لحظه یک ماشین کمپرسی آمد. شهید و همرزمش سوار ماشین شدند و عازم جبهههای جنگ شدند و این آخرین سفر شهید بود.
(به نقل از مادر شهید)
انتهای پیام/