مصاحبه با مادر شهیدی از خاندان سادات:
اشکهای مادر شهید سیدمجید خوشچشم، هنوز که هنوز است خشک نشده؛ اشکهایی که بوی سوپ محبوب پسرم را میدهد، همان سوپی که آخرین بار با دستهای لرزانم برایش پختم. حالا پس از سالها، در دهه ولایت، صدایش را از لابهلای وصیتنامهاش میشنوم: "مامان! من زیر پرچم اباعبدالله(ع) سربازم!" اینجا روایت زندگی کوتاه ولی پرشکوه پسری است که شناسنامهاش را "بزرگ" کرد تا به سنگر ولایت برود را میخوانیم.