پس از نماز آثار شهادت در چهره اش نمايان بود
ساعت 7 بود که به پشت خاکريز خودي رسيديم بچه ها جان پناهي حفر نموده با تيمم و پوتين نماز خواندند فرهاد تفنگش را به من سپرد و مشغول خواندن آخرين نماز زندگيش شد در قنوت با دست هاي کوچک و قلب خاضعش در مقابل معبود دعا مي کرد
کد خبر: ۳۹۳۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
خاطرات شهید حسن پناهقلی, معاون فرمانده گردان
صرفاً به خاطر اين در كنكور شركت مي كنم كه براي منافقين و ضدّانقلابيّون ثابت نمايم كه رزمندگان اسلام در تمام صحنه ها حضور دارند و و برخلاف تصور آنها , ما رزمندگان اسلام بي سواد نيستیم و و چنين هم شد. دو روز پس از شهادتش نامش را در روزنامه نوشته بودند كه دبيري شيمي قبول شده است.
کد خبر: ۳۹۲۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۲
گلستان جعفریان
مجموعه خاطرات ی که پیش رو دارید روایت چهارتن از خواهران بسیجی عرصه بهداشت و درمان کشور است که در جبهه های غرب و جنوب، با عشق و دلسوزی به مداوای مجروحین پرداختند.
کد خبر: ۳۹۲۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۶
بسیاری از آدمها در مقام حرف یکهتاز هستند و ساعتها سخرانی میکنند؛ اما در مقام عمل پایشان میلرزد. یکی از مأموریتهایی که با کشوری همراه بودم یا بهتر بگویم شانس حضور پیدا کردم تا بتوانم درسی از آن بزرگوار بیاموزم، مأموریتی در حوالی صالحآباد و مهران بود.
کد خبر: ۳۹۲۹۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۱
در آخرين دفاع گفته بود: «من در عمرم خيلي گناه كرده و از خيلي چيزها گذشتهام، اما قيام آيتالله خميني يك قيام ديني است. اينجا ديگر نميتوانم گذشت كنم، چون از دينم نميتوانم بگذرم» و بعد شنيدم كه گفته بود: من طيبم. اي خدا! پاكم كن، خاكم كن».
کد خبر: ۳۹۲۹۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۱
شهید آبان ماه
شهید علی محمد بیان فرزند حسین در سال 1334 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 16 مهر 1359 به اسارت حامیان و جنایتکاران رو سیاه در طول تاریخ درآمد و در اواخر آبان 1360 شهد شهادت را نوشید.
کد خبر: ۳۹۲۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
هر روز صبح زود که برای وضو گرفتن می رفتیم، می دیدیم که دستشویی ها تمیز است. انگار کسی تازه همه جا را شسته باشد.
کد خبر: ۳۹۲۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
خاطره شهید والامقام محمد عطااللهی
خاطره خواندنی از شهید والامقام محمد عطااللهی
کد خبر: ۳۹۲۸۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
باید خود را در برابر گناه حفظ کرد
رسم اینجا رو که نباید با دینمون عوض کنیم!
کد خبر: ۳۹۲۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
خاطره خواندنی از شهید والامقام مجید قاری
خاطره خواندنی از شهید والامقام مجید قاری
کد خبر: ۳۹۲۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
شهدای امروز هشتم آبانماه
خاطرات شهید معظم مسعودبهبویی دولت سرایی
کد خبر: ۳۹۲۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
گفتگو با پدر شهید
نوید شاهد کرج: وقتي كه باهم رفتيم به ترمينال و من براي بدرقه ي او رفته بودم چند دقيقه جلوتر از اينكه اتوبوس حركت كند از ماشين پياده شد و رفت و دو شيشه شربت گرفت...
کد خبر: ۳۹۲۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
داشتم توی خیابان بازی میکردم که یک نفر صدایم کرد. برگشتم ببینم چه کسی است، که دیدم یک نفر نظامی دستش را روی شانهام گذاشت...
کد خبر: ۳۹۲۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
ماجرای هجرت حضرت امام به پاریس، ماجرای شیرینی است، اگرچه آن موقع تلخیهایی داشت. مقامات ایران به عراقیها فشار آوردند که بایدخمینی را کنترل کنید.ما با هم تفاهم کردیم،ما مخالفین شما را کنترل میکنیم و شما موظف هستید متقابلا مخالفین ایران را کنترل کنید
کد خبر: ۳۹۲۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
يك بار كه در قم منزل ايشان مهمان بودم ديدم طلبه هايي مي آيند كه بيش از 80 سال سن دارند و در درس ايشان شركت مي كنند. بنده باورم نمي شد كه اين شهيد بزرگوار با آن سن كم حدود 35 سال بود چگونه اين طلبه ها با سن بالا در درس ايشان شركت مي كنند.
کد خبر: ۳۹۲۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
دكتر محمدباقر صدوق فرزند شهيد مي گويد:كتابخانهي شخصي ايشان در منزل مان به سبب داشتن كتاب هاي نفيس و ارزشمند علمي كه يا خود تهيه كرده و يا از پدرشان به ارث رسيده بود، در اختيار شاگردان خود قرار مي دادند. به خاطر همين، خانهي ما هميشه شلوغ بود.
کد خبر: ۳۹۲۶۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
رضا رئیسی
خانم مریم کاظم زاده از معدود کسانی است که به استشام آن بو و حضور در آن فضای متبرک مفتخر شده است.
کد خبر: ۳۹۲۶۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
ازدواج هم باید برای خدا باشد. ما این کار را برای خدا انجام می دهیم و من خودم را برای کار بزرگتری آماده می کنم.
کد خبر: ۳۹۲۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
جوانان را برای ورزش و آمادگی جسمانی مهیا می کرد.
کد خبر: ۳۹۲۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
نزدیکی های صبح به ما خبر رسید که باید برگردیم. از طرفی بی سیم ما از کار افتاده بود و از طرفی بچه های گروهان من در میدان مین گرفتار شده بودند، رفتم و آنان را صدا زدم. هوا تازه داشت روشن می شد. نوبخت به من گفت: نمازت را خواندی؟
کد خبر: ۳۹۲۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰