نوید شاهد: کتاب خاطرات شهید مدافع حرم حسن غفاری که در سوریه به شهادت رسیده به قلم ابوالفضل طاهرخانی از سوی انتشارات روایت فتح منتشر خواهد شد.
کد خبر: ۳۸۸۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
به مناسبت سالروز شهادت
نوشين بعداز نماز صبح به همراه برادر شهيدم محسن هر دو با زبان روزه براي شركت در جهاد كشاورزي ، كمك و جمع آوري محصولات آنهایی كه به جبهه رفته بودند به روستا مي رفتند
کد خبر: ۳۸۸۲۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
دفتر خاطرات -
نويد شاهد:"عباس حسيني مردي" نوجواني پانزده ساله است كه 12بهمن 1357 به همراه دوستانش براي ديدن امام خميني به بهشت زهرا مي رود؛ اما موفق به ديدار نمي شود، زيرا ايشان در مدرسه رفاه مستقر شده اند. فردا باز به همراه دوستانش به آنجا مي رود كه اين بار هم موفق نمي شود...
کد خبر: ۳۸۸۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
خاطره ای از حاج احمد متوسلیان
نوید شاهد: آري، نخستين مأموريت «احمد» به عنوان يك پاسدار انقلاب، رويارويي با كانون تروريستي چپ آمريكايي در تركمن صحرا بود، مصافي كه بعدها در روزشمار وقايع انقلاب به جنگ اول گنبد معروف شد؛ نبردي كه مي رفت تا به موهبت پايمردي «احمد» و همرزمان او، كار را به سود جبهة انقلاب اسلامي به پايان رساند
کد خبر: ۳۸۸۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۳
نوید شاهد: يكي مي گفت : "تازه رسيده بودم به قرارگاه تاكتيكي و دلم مي خواست حاج احمد را ببينم . همين طور كه داشتم قدم زنان به طرف قرارگاه مي رفتم ، صحنه عجيبي ديدم .
کد خبر: ۳۸۸۲۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۳
حاج احمد متوسلیان
نوید شاهد: از ساعتها پيش ، دشمن پاتك هاي سنگيني را روي بچه ها انجام مي داد و آنها هم جانانه دفاع مي كردند . در همين گير و دار، ناگهان غرش سهمناك و مهيبي را در كنار دژ مرزي شلمچه شنيدم .
کد خبر: ۳۸۸۲۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
روايتي خواندني از سردار بي نشان حاج احمد متوسليان/
نوید شاهد: گفتم:اين هم حاج احمد! چرا نمي گذاشتي برويم پيش ايشان؟گفت:تركش بزرگي به پايش خورده، مي گويد امدادگرها همينجامداوايم كنند، آدمي نيستم بچه ها رازير آتش دشمن ول كنم و عقب برگردم!
کد خبر: ۳۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
خاطره ای ناب از حاج احمد متوسلیان
نوید شاهد: عمليات فتح المبين ، اولين عمليات بزرگي بود كه به تيپ واگذار شد . قبل از شروع عمليات ، قرار بر اين شد گروهي براي شناسايي به منطقه اعزام شوند
کد خبر: ۳۸۸۲۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
روايتي خواندني از فرمانده تيپ 27 محمد رسول الله (ص):
نويد شاهد: پيش امام (ره) كه بودم، ايشان دستي روي پايم كشيد و با لحني پدرانه پرسيدند: آقاي متوسليان پايت چه شده؟ گفتم زخمي شده! بعد هم ساكت شدم. امام (ره) با حالت خاصي روي پايم دست كشيد و گفتند...
کد خبر: ۳۸۸۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
کتاب روی جادههای رملی در سال 1392 توسط انتشارات هدی در 288 صفحه به چاپ رسید.
کد خبر: ۳۸۸۱۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
کتاب درخت آلبالو با تلاشهای مریم تاراسی و با مشارکت اداره تحقیق و پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان چاپ شده است.
کد خبر: ۳۸۸۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
کتاب " روزهای خاردار" در هشت عنوان توسط فاطمه شکوری در قالب بیان خاطرات ی از آزاده محمد جواد میانداری به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۳۸۸۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۱
کتاب "پیمان رحمان بمان" در سال 94 توسط انتشارات راه سبز به قلم تقی شجاعی نگاشته شد.
کد خبر: ۳۸۸۰۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۱
خاطره ای از آزاده سرافراز استان هرمزگان سلیمان عرب
در ماه رمضان غذایمان فقط دو وعده می شد، یکی زمان افطار و دیگری هنگام سحر . بیشتر آب گرم می خوردیم ، بعضی وقت ها آب را برای خنک شدن جلوی پنکه می گذاشتیم چون در زمان افطار آب خنک نمی دادند. بچه ها با همان غذا و آب گرم روزه می گرفتند ، تا حدی که نزدیک به اذان مغرب رنگ به رخسار نداشتند.
کد خبر: ۳۸۸۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۱
به مناسبت سالروز تشکیل جهاد سازندگی به فرمان امام خمینی(ره) سال 1358
حضور بیدریغ جهادگران جهادسازندگی در خط مقدم جنگ تحمیلی و مهندسی رزم آنها سبب شد تا به عنوان «سنگرسازان بیسنگر» شناخته شوند. متاسفانه این حضور آنها نمود چندانی در قالب کتاب نیافته است. این درحالی است که تجربه جهادی از تجارب بیبدیل جنگهای معاصر است و و قابلیت انتقال به نسلهای آینده دارد.
کد خبر: ۳۸۸۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
کتاب راز شقایق به قلم سید یعقوب شبیری در 271 صفحه نگاشته شده است.
کد خبر: ۳۸۸۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
کتاب پشت تپههای ماهور در سال 92 توسط نشر هدی به تدوین مریم بیات تبار به چاپ رسید.
کد خبر: ۳۸۸۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
نوید شاهد: به نماز اول وقت و جماعت، عادت داشت به همه سفارش مي كرد كه هر جا هستيد، نماز را اول وقت و به جماعت بخوانيد
کد خبر: ۳۸۷۹۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۱
نوید شاهد: زمستان سال 63 يا 64 بود و هواي سرد و باراني اهواز بر پوست دست و صورت شلاق مي كشيد، چشم ها ورم مي كرد و لب ها پوست مي تركاند.
کد خبر: ۳۸۷۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۱
نوید شاهد: نماز شب شبي از شب هاي تابستان 63، در پادگان شهيد «بيگلو اهواز»، شب را ميهمان گردان مالك اشتر و آقا مهدي بودم.
کد خبر: ۳۸۷۹۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۱