خاطرات دفاع مقدس - صفحه 20

خاطرات دفاع مقدس
معرفی کتاب

کتاب «چراغ راه»؛ زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان»

کتاب «چراغ راه»؛ به قلم حسن جلالی و سکینه صرفی، زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان» است.
خاطراتی از شهید والامقام غلام رضا سالار

سفارش شهید به نماز اول وقت

اون نمازش رو سر وقت نمی‌خونه، دیگه نمی‌خوام باهاش دوست باشم
نویسنده سمیرا سادات امامی

معرفی کتاب «جنگ پشت میله ها»؛ خاطرات آزاده و جانباز سید مجید ابوالحسنی

کمی قبل از ورودی حرم با توقف اتوبوس‌ها و باز شدن در، دیگر هیچ‌کدام به حال خود نبودیم. تمام تهدیدهای فرمانده را از یاد برديم و فقط می‌خواستیم به حرم برسیم. آنجا بود که بعد از نُه سال، انگار طعم آزادی را می‌چشیديم و می‌توانستيم پرواز کنيم.
شهید نعمت الله زیاری

روحیه ایثار و فداکاری در سیره شهید نعمت الله زیاری

نعمت مثل اولاد آنها هر کاری که داشتند، برایشان انجام می داد
عمليات‌ كربلاي پنج؛ انهدام‌ قوي‌ترين‌ دژ دشمن‌؛ 19 / دی ماه /1365

نقش رزمندگان استان سمنان در عملیات کربلای پنج

در عمليات کربلاي 5 امام خميني(ره) گفتند: «حسيني بجنگيد»؛ اين جمله چنان نيرويي به رزمندگان و مجروحان اين عمليات داد که دوباره به صحنه مبارزه برگشتند و حماسه‌اي ماندگار از خود بر جاي گذاشتند.
نویسنده: یار محمد عرب عامری

خاطرات شهيد ذبيح‌الله عامري و شهيد محمدرضا معينيان در «تا کوی نیکنامی»

خداي اونها هم بزرگه! من بايد به خاطر دفاع از اسلام و دينم جبهه برم!
مروری بر زندگی نامه و وصایای سردار شهید زین العابدین علی

منافقان و دنياپرستان اين را بدانند...

جبهه و جنگ چنان وي را عاشق كرده بود كه او حتي راضي نمي شد تركش ها را از بدنش جدا كرده و انگشتان شكسته خود را درمان كند
نویسنده محمد محقق

خاطراتی از شهید احمد صادقی شهمیرزادی در «تا کوچه های شهر خدا»

این جا پادگانه یا مجلس عروسی!
خاطرات رزمندگان لشکر ثارالله از عملیات کربلای 4؛

شناسایی در خاک دشمن/ اسارت در خاک خودي!

چندين سال در عمق خاک دشمن شناسايي کردم، ولي اسير نشدم، آن روز نزديک بود در خاک خودمان اسير شوم.
گردآورنده :حسن جلالی - سکینه صرفی

خاطرات پنج شهید شهرستان دامغان در «پیام آوران»

شهید یحیی حیدری - شهید ابراهیم رجب بیکی - شهید ابوالفضل مهرابی - شهید احمد مصحفی - شهید رمضان علی قصاب زاده
شهید محّمد تقی روشن نهاد

دو توصیه شهید محمد تقی روشن نهاد به برادرش

هر بار که رفتیم دیدنش برای من و برادرم یکی دو تا نصیحت کنار گذاشته بود.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت بیست و یکم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت بیستم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت نوزدهم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت شانزدهم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.

شوق وصال یار در گریه های شهید حسین يزداني‌

گلوله ای در چند متری او به زمین نشست و ترکش های آن، حسین را هم کربلایی کرد. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، فهمیدم آن گریه ها، گریه ی شوق بود، شوق وصال یار.
حجت‌الاسلام فخرزاده در نشست «خاطره‌نگاری» مطرح کرد؛

آسیب‌های ورود «تخیل» به خاطرات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

مدیر واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری با اشاره به آسیب‌های ورود تخلیل در خاطرات دفاع مقدس ، گفت: اکثر خاطرات دفاع مقدس دلی و هیاتی جمع‌آوری شده که اتفاق خوبی است؛ اما امروز برای ایجاد توازن در گونه‌های ادبی نیازمند برنامه هستیم.

فیلم / شهید محسن وزوایی و حاج احمد متوسلیان از زبان شهید حسین همدانی

شهید محسن وزوایی در دهم ارديبهشت سال 61 ، در 22 سالگي هنگام هدايت نيروهاي تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و تركش به شهادت رسيد. در این ویدئو شهید حسین همدانی روایت هایی از شهید محسن وزوایی را بازگو می کند. می گوید: « شهید محسن وزوایی کلید فتح عملیات «فتح المبین» را زد.»
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت پانزدهم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه