خاطرات - صفحه 41

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات
به مناسبت سالگرد عروج عاشقانه جانباز شهید حاج علی شکر الهی
جانبازیش باعث نشد تلاشش رو از دست بده ، در زمینه های کار و تحصیل و... خلاصه هر کاری که وارد میشد موفق بود . ساعت ها روی ویلچر می نشست ، برای حرکت دادن ویلچر از کسی کمک نمیخواست! می گفت نمی خوام کسی به خاطر من اذیت بشه.
کد خبر: ۴۲۰۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

نویسنده یار محمد عرب عامری
از ماشين پياده شد و آن ها را از هم جدا كرد. چند دقيقه اي با آن ها حرف زد و بعد از جيبش شكلات در آورد و به هر كدام يك شكلات داد. صورتشان را بوسيد. آنها هم صورت يك‌ديگر را بوسيدند و دنبال كارشان رفتند.
کد خبر: ۴۲۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷

شهید والامقام محمود شاهورانی
خواهرم! حجاب برای زن ارزشه، هر قدر با حجاب‌تر باشین در جامعه، محبوب‌ترین
کد خبر: ۴۲۰۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷

نویسنده سید فهمیه میر سید
شهید حسین شعبانی ، شهید غلامرضا رسولی پور ، شهید محمد تقی خیمه ای ، شهید محمود بانی ، شهید نوروز علی فخریان
کد خبر: ۴۲۰۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۵

شهید سید ابراهیم سیادت
دخترمون رو از همین حالا با خودت به نماز جمعه ببر. سّید مصطفی رو هم با داداشم بفرست. از داداش خواستم که هر وقت به جلسه ی دعا یا نماز می ره اون رو با خود
کد خبر: ۴۱۹۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

نوید شاهد - همسر شهید "خسرو شکراللهی" ازشهدای محیط بان استان هرمزگان در خصوص نحوه شهادت همسرش اینطور می گوید: به اتفاق همکارانش به کوه های اطراف شهرستان حاجی آباد رفته بودند ، آنجا یک شکارچی متخلف را می بینند ،او جلو تر از همکارانش به سمت شکارچی میرود . شکارچی متخلف به سمت او تیراندازی میکند و گلوله به خسرو اصابت میشود و همان جا به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۹۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۷

شهید والامقام حسین سنگسری
وضو گرفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. آخر پسرم عاقبت به خیر شده بود. بارها از او خواستم که پیش فاطمه ی زهرا رو سفیدم کند.
کد خبر: ۴۱۹۴۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۷

خاطرات امیر «منوچهر کاظمی» فرمانده دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
عراقی‌ها تقریباً ۲۰۰ دستگاه از تانک‌های‌شان به سمت ما آرایش گرفته و جلو می‌آمدند. در مقابل آن همه تانک دشمن، فقط ۶ دستگاه تانک از نیروی احتیاط ما جلوی آن‌ها را گرفته بود! تانک‌های دشمن «تی ۷۲» بود که گلوله‌ی «آر.پی.جی» یا تانک کالیبر ۹۰ به آن‌ها اثر نمی‌کرد، به هر حال با ایستادگی همه‌ی نیرو‌های یگان، عراقی‌ها همان‌جا متوقف شدند و نتوانستند جلوتر بیایند.
کد خبر: ۴۱۹۲۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۶

شهادت خانوادگی، آرزویی بود که بارها از خدا طلب کرده بود و این خاطرات صبر و قرار را به من برگرداند تا به عنوان مادر شهید شرمنده ی دخترم نشوم.
کد خبر: ۴۱۹۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۵

معرفی کتاب
کتاب «چراغ راه»؛ به قلم حسن جلالی و سکینه صرفی، زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان» است.
کد خبر: ۴۱۸۸۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۳

خاطرات جانباز قربانعلی خواجه مظفری از شهادت دو پسرش
به پيشاني‌اش، جايي كه تير قناسه آن‌را رنگين كرده بود، خیره شد و در دل گفت:«بازم سرت رو حنا كردي!».
کد خبر: ۴۱۸۸۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۳

خاطراتی از شهید والامقام غلام رضا سالار
اون نمازش رو سر وقت نمی‌خونه، دیگه نمی‌خوام باهاش دوست باشم
کد خبر: ۴۱۸۸۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۳

شهید نعمت الله زیاری
نعمت مثل اولاد آنها هر کاری که داشتند، برایشان انجام می داد
کد خبر: ۴۱۸۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۴

حمید گفت امشب شب دامادی من است و به طور جدی گفت من شهید می شوم به طوری که بعد از عبور از موانع به موقعیت کانل 143 شراهانیه رسیدیم ...
کد خبر: ۴۱۸۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۲

قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمود زرگر»
دوست شهید « سید محمود زرگر» نقل می‌کند: « یکی از بچه‌های محلات به عطر حساسیت داشت و ایشان درست چند لحظه قبل از آن خمپاره، در حالی که داشت عطر می‌زد به شهادت رسید.»
کد خبر: ۴۱۸۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

سردار شهید حسن عزیزیان
جز رضاي تو هيچ عاملي مرا به اين سوي نكشانده است . من آمده ام تا آخرت خود را تأمين كنم. آمده ام تا دشمنان تو و دين تو را منكوب و مقهور كنم.
کد خبر: ۴۱۸۰۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

گردآورنده :حسن جلالی - سکینه صرفی
شهید یحیی حیدری - شهید ابراهیم رجب بیکی - شهید ابوالفضل مهرابی - شهید احمد مصحفی - شهید رمضان علی قصاب زاده
کد خبر: ۴۱۷۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

مراسم رونمایی کتاب «دارساوین» خاطرات فتح الله جعفری، سرتیم یگان حفاظت از امام خمینی(ره) در قم و بنیانگذار یگان زرهی سپاه پاسداران با حضور جمعی از مسئولان کشوری و لشکری، ساعت ۱۶ روز دوشنبه ۱۱ دی ماه ۹۶ در تالار سوره حوزه هنری برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۱۷۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۶

خاطرات شهید حسن دهقان نژاد از زبان مادرشان
حسن دهقان نژاد، هشتم مهر ۱۳۴۵، در روستای کمال‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان سرباز ژاندارمری خدمت می‌کرد. ششم دی ۱۳۶۴، در پایگاه قوزلوی مهاباد هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به کمر و شانه، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۷۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

خاطره
محمد نجفی، سوم فروردین ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسماعیل، کارگر کارخانه فرش بود و مادرش زهرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پنجم دی ۱۳۶۵، با سمت معاون فرمانده گروهان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۷۶۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۵