قسمت دوم خاطرات شهید «شکرالله شحنه»
برادر شهید «شکرالله شحنه» میگوید: «نگاهش را به چشمانم دوخت و گفت: دل بکن داداش! گفتم: نمیتونم. گفت: وقتی همه کَسَت شد خدا، اون وقت دل کندن برات راحت میشه.»
کد خبر: ۵۶۶۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۰
خاطره نگاری آزادگان
آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز و آزاده سرافراز «سیدحسین سالاری» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۶۶۲۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
قسمت نخست خاطرات شهید «شکرالله شحنه»
برادر شهید «شکرالله شحنه» نقل میکند: «پدر گفت: هر کاری بخوای برات میکنم، اصلاً خونه رو به نامت میکنم، فقط نرو! گفت: یعنی خدا این قدر قبولم نداره وقتی شهید شدم یک خونه بهم بده تا همه با هم توی اون زندگی کنیم؟»
کد خبر: ۵۶۶۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
«در ایام ماه مبارک رمضان همیشه صبحانه ما آش بود که همه بچهها آن را نگهداری میکردند و به هنگام افطار میخوردند و غذایی را که به عنوان ناهار به ما میدادند سحری میخوردیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۶۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
خاطرات شفاهی جانبازان؛
«ابراهیم زمانی» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: «سال 1362 عملیات والفجر 4 ما را به کردستان اعزام کردند که این عملیات موجب آزادی شهر پنجوین شد. تقریباً یک ساعت از عملیات میگذشت که یک ترکش به دست چپم اصابت میکند. تمام لحظههای جبهه برایم شیرین بود و من تلخی از آن ندیدم.»
کد خبر: ۵۶۶۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
«اولین اقدام تشکیل یک جلسه با بچههای سپاهی بود. آنها دل پری داشتند و شاکی بودند که چرا اقدامی برای اعزامشان به جبهه کردستان صورت نمیگیرد و مدعی بودند مثل یک اسیر در سپاه قزوین زندانی شدهاند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۶۲۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
«در جمع دوستان بسیار شوخطبع و بذلهگو بود. به همه انرژی میداد. شوخیهایش در عین حال که به بکر و جذاب بودند. مؤدبانه و در شأن افراد بیان میشدند ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۶۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
«یکی از بچهها گفت با حاجآقا کاری داری؟ گفتم آره. گفت میشه فردا بیای؟. حاجی دو شبه که نخوابیده. گفتم چرا؟ گفت سوت داخل باش رو که میزنن تا دیروقت جوابگوی بچههای تو اتاقه ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۶۱۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
شهید «آرش آزما» متولد بیستم خردادماه 1346 در بروجرد است که در تاریخ بیست و نهم دی ماه 1365 در عملیات کربلای پنج در شلمچه به فیض شهادت نائل گردید.
کد خبر: ۵۶۶۱۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱
زندگینامه شهید «ذبیح الله آموزگار»
شهید «ذبیح الله آموزگار» سوم آبان 1346 در الیگودرز متولد شد و در تاریخ دوازدهم خرداد 1368 در نهر عرایض به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۶۶۱۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
خاطره شهید «حسینقلی آزادبخت» به نقل از همرزم شهید؛
همرزم شهید والامقام «حسینقلی آزادبخت» میگوید: ایشان یک اخلاق و اخلاص عجیبی داشت که همیشه با وضو بود و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود. یک تسبیح داشت که اکثر اوقات ذکر حضرت زهرا (س) را زمزمه میکرد.
کد خبر: ۵۶۶۱۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۶
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمدرضا احمدپناهی»
مادر شهید «سید محمدرضا احمدپناهی» نقل میکند: «شنیدهایم که امام حسین(ع) بعد از شهادت، چند روز در بیابان و زیر آفتاب بوده است. فکر کردم پسر من هم یکی از یاران امام حسین(ع) است. وقتی کسی به کسی اقتدا میکند جا پای او میگذارد. اگر امام حسین چند روز زیر آفتاب بود، محمدرضا یازده سال.»
کد خبر: ۵۶۶۰۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمدرضا احمدپناهی»
مادر شهید «سید محمدرضا احمدپناهی» نقل میکند: «گفتم: نکنه به خاطر چشموهمچشمی با دوستات میخوای بری؟ گفت: این چه حرفیه مادر؟ مگه جبهه کفش و کلاهه؟ خستگی داره، گرسنگی و تشنگی داره، این راه رو خودم انتخاب کردم.»
کد خبر: ۵۶۶۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
خاطره نگاری آزادگان
آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز و آزاده سرافراز «رضا دهستانی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۶۵۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
شهید «علی اکبر محبی» به روایت خواهرش؛
خواهر شهید «علی اکبر محبی» می گوید: وقتی علی اکبر شهید حتی پیکرش را نیاوردند تا 11 سال بعد در چهاردهم تیرماه 1376 دوباره برایش مراسم گرفتیم.
کد خبر: ۵۶۵۹۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» میگوید: ساعت ۱۰ صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خونه و گفت مادر مدرسه ما ۱۵ دانشآموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آنها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۶۵۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۲
مادر شهید غریب در اسارت «عباس بروجیفرد»:
« یکی از همرزمانش نحوه شهادت عباس را برایمان اینگونه تعریف میکرد و میگفت شهید از من طلب آب کرد و من نتوانستم جرعه آبی بر دهان او بریزم و گفت به مادرم بگو که دارم میروم. با تعریف کردن این خاطره، حال من و پدرش بد شد و گفتم دیگر برایم تعریف نکن و بس است ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «عباس بروجیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۵۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
قسمت چهارم خاطرات شهید «مهدی هروی»
همسر شهید «مهدی هروی» نقل میکند: «گفتم: کجا میخوای بری؟ گفت: شهید شدم میخوام برم جای خودم! گفتم: مهدی! ما رو اون دنیا شفاعت کن! صدایش آمد، گفت: حتماً شفاعتخواهی میکنم!»
کد خبر: ۵۶۵۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
مادر طلبه شهید محمد برجعلیزادهمحمدی:
«شب شهادت پسرم خواب دیدم که روی پلههای منزل آمده، به من میخندد و میگوید کفشهایم را به من بدهید تا بپوشم و به جبهه بروم ...» ادامه این خاطره از زبان مادر طلبه شهید «محمد برجعلیزادهمحمدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۵۸۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۹
مادر طلبه شهید «محمد برجعلیزادهمحمدی»:
پسرم ۱۸ سال مفقودالاثر بود، نمیدانستم پسرم اسیر یا شهید است و من در این مدت منتظرش بودم.
کد خبر: ۵۶۵۸۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۹